در عرصه پیشگیری از آسیبهای اجتماعی، بهزیستی یکی از ناکارآمدان
تحلیل
بزرگنمایی:
هشت سال پیش رهبر معظم انقلاب در سخنانی مردم را عائله مسئولان دانستند «ما مردم را باید عائله خودمان بدانیم. ما مسئولین کشوریم دیگر... این ملت، این کشور، این مرزها، این فضای زندگی، عائله ما است. به مسئله آسیبهای اجتماعی در سطح کشور جوری نگاه کنیم که اگر این آسیب در داخل خانواده خود ما بود، آنجور نگاه میکردیم. اگر بنده یک بچه معتاد داشته باشم، چه حالی دارم؟ اگر کسی در خانه یک دختر فراری از خانه داشته باشد، چه حالی دارد؟ تصورش را بکنید، اگر این دختر از خانه دیگری هم فرار کرد، ما باید همان احساس را به خودمان تلقین کنیم، ولو طبیعتاً نداشته باشیم... ما باید به این قضیه در سطح جامعه حساس باشیم و به فکر علاج باشیم.... 95/2/11»
اما ظاهراً گوش مسئولان سنگینتر از آن است که این جملات حکیمانه را بشوند و با اندیشهای مدبرانه به آنها جامه عمل بپوشانند؛ همین کاهلی و لکنت مدیران باعث شده در سطح کشور با معضلات اجتماعی متعددی مواجه باشیم. دیدگاههای کارشناسان و آمارها حاکی است که آسیبهای اجتماعی و وقوع جرم در کشور ما بهطوری چشمگیر، روندی رو به رشد داشته است. علاوهبر این، با توسعه یافتن کشور و گسترش فناوری، تنوع آسیبهای اجتماعی و جرائم نیز در جامعه درحال گسترش است. در این میانه، بهترین راهکار برای رهایی جامعه از آسیبها، پیشگیری از وقوع آنها است و قطعاً بهترین و ابتداییترین فضا برای انجام فعالیتهای پیشگیرانه، از همان سنین ابتدایی زندگی، خانواده بوده و در آن باید انجام گیرد و بعد از آن طی طول دوران تحصیل و در روند حضور فرد در جامعه، نهادینه شود که در کشور ما حدود 22 نهاد و سازمان در این زمینه مأموریت دارند و یکی از این نهادها، سازمان بهزیستی است.
«سازمان بهزیستی بهعنوان یکی از متولیان اصلی کنترل و کاهش آسیبهای اجتماعی در راستای برنامهریزی و سیاستگذاریهای کلان، رصد مسائل اجتماعی، ضرورت تحلیل پشتیبانی و مداخلات تجربی متکی به پشتوانه علمی، با هدف شناخت دقیق، موشکافانه و اصولی آسیبهای اولویتدار، نقش تعیینکنندهای را در سطح جامعه ایفا میکند.» البته باید به این نکته توجه کرد که جملات فوق یک تصویر آرمانی از سازمان بهزیستی است، وگرنه ما در استان همدان بهخوبی از نوع عملکرد این نهاد بهویژه در سالهای اخیر، آگاه هستیم و صدالبته برای اثبات ناکارآمدی بهزیستی استان همدان نیاز به جستجوی خاصی نیست و هرازگاهی از پرده خدمات حضرات، برون افتد راز!
یک مصداق ازهمپاشیدگی شالوده بهزیستی استان این خبر است که حدود 13 روز گذشته جوان 38 ساله و معلول ذهنی در یک خانه حمایتی تحت نظارت بهزیستی همدان مورد ضرب و جرح توسط کارکنان این مرکز قرار گرفته و فوت میکند؛ اما ماجرا را مسکوت نگه میدارند و اطلاعرسانی عمومی در این زمینه از سوی نهادهای مربوطه انجام نمیشود که با ورود دادستان وجود آثار ضرب و جرح بر بدن این معلول تأیید میشود.
این یک مصداق نشان میدهد بهزیستی استان همدان نهتنها در حوزه پیشگیری از آسیبهای اجتماعی و ارائه راهکارهای علمی به جامعه کاری نمیکند، حتی توان تدبیر بدیهیترین امور مربوط به جامعه هدف آن مجموعه را ندارد؛ آنهم در استانی که در خودکشی، پرخاشگری و اعتیاد در سطح کشور، جایگاه ویژه داشته و بهزیستی استان براساس مأموریت خود، حداقل در حوزه جامعهپذیر کردن افراد آسیبدیده یا مجرم، باید برنامه داشته باشد و مؤثر عمل کند.
- يکشنبه ۲ دي ۱۴۰۳ - ۲۱:۱۸:۳۲
- ۶ بازدید
- منبع: سپهرغرب