پوکه توپ هایی که گلدان می شدند
خاطرات یک رزمنده از عید نوروز در جبهه + عکس
مدافعان امنیت
بزرگنمایی:
یادم می آید هنگام تحویل سال پوکه توپ خمپاره را می گذاشتند وسط و داخل آن را پر از گل های صحرایی می کردند و در کنارآن همان گل و شیرینی هایی که از شهر خریده بودند می گذاشتند، که این می شد سفره هفت سین ما.
به گزارش سرویس فرهنگی پایگاه خبری همدان خبر؛ مجتبی دلیری یکی از رزمندگان دفاع مقدس در خصوص عید نوروز در جبهه ها گفت: در آن زمان مجرد بودم و به دلیل علاقه و وابستگی زیادی که به مادرم داشتم ، طبیعی است که دوست داشتم ایام عید را در کنار مادر و دیگر اعضای خانواده ام باشم ولی لحظه سال تحویل و عید در جبهه نیز حال و هوای خودش را داشت، در آن زمان بچه هایی که قبل از سال تحویل به مرخصی رفته بودند ،موقع برگشتن به خط مقدم از امیدیه و اهواز شیرینی و میوه می خریدند و برای بچه ها می آوردند.
وی در ادامه افزود: یادم می آید هنگام تحویل سال پوکه توپ خمپاره را می گذاشتند وسط و داخل آن را پر از گل های صحرایی می کردند و در کنارآن همان گل و شیرینی هایی که از شهر خریده بودند می گذاشتند، که این می شد سفره هفت سین ما.
دلیری در ادامه بیان کرد: زمانی که به مرخصی می آمدم مادرم به اندازه 2 ماه انواع مربا و ترشی و صابون وشامپو را در کارتن می گذاشت و می گفت ببر و با همرزمانت استفاده کن.
رزمنده کشورمان افزود: به خاطر دارم در همان ایام یکی از همرزمانم از من پرسید :دوست داری شهید بشوی؟ گفتم خدانکنه،گفت : جانباز؟ گفتم : نه خدانکنه،گفت اسیر؟ گفتم اگر اسیر بشم خودم را می کشم. شب همان روز خواب دیدم یکی از دوستان جانبازم به نام عباس شمس آمده جبهه و مرا صدا می کند و می گوید مادرت آمده جبهه، آمدم پوتینهایم را بپوشم دیدم دو دستم از بالا قطع است،رو به مادرم کردم و گفتم حاج خانوم من دست داشتم،مادرم گفت: بایدم دستات قطع بشه ، ناسپاسی کردی،گفتم: حاج خانوم چیکار کنم؟مادرم گفت:هروقت به درگاه خدا توبه کردی دستات به تو برمی گرده، وقتی از خواب بیدار شدم برای لحظه های اول شوکه بودم و واقعا احساس می کردم دست ندارم و از آن پس هر وقت تیراندازی می شد من اول از همه دستانم را نگاه می کردم که سر جایش هست یا نه و بعد با خودم می گفتم :خدایا عظمتت رو شکر.
- يکشنبه ۴ فروردين ۱۳۹۸ - ۱۵:۰۸:۰۳
- ۴۲۲۴ بازدید
- همدان خبر
- مدافعان حرم , شهدا , سوریه , شهید , همدانی , صانعی , حرم , حضرت زینب , حضرت رقیه , خانواده شهدا , گام دوم