بزرگنمایی:
پدر عزیزم در راه خدا اسماعیلهای خود را آماده کن. مبادا بعد از شهادتم، غمی بر چهره مردانهات بنشیند و بدان که شهادت یکی از اعضای خانواده باعث سربلندی و عزت شرف خانواده و اسلام میشود.
به گزارش همدان خبر، بیتردید امنیت کنونی کشور حاصل فداکاری، ایثار و از خودگذشتگی جوانان شجاع و غیور این مرز و بوم است، جوانانی که تمام هستی خود را بدون هیچ چشم داشتی در راستای اعتلای اسلام و انقلاب فدا کردند و دشمن را با زبونی از خاک میهن اسلامی به بیرون راندند. در این میان شهید سعید اسلامیان یکی از هزاران شهیدی است که به گفته همسرش یک تنه به عنوان یک لشکر و سپاه بود. در ادامه شما را به خواندن صحبتهای شنیدنی همسر و همرزمان شهید سعید اسلامیان شهید شاخص استان همدان در سال 98 دعوت میکنیم.
زهرا ترابی همسر شهید اسلامیان درباره نحوه آشنایی و ازدواجش، گفت: زمانی که در مدرسه به عنوان معلم پرورشی خدمت میکردم مادر آقا سعید نوهاش را به مدرسه میآورد و اینها مقدمهای شد برای آشنایی من با خانواده شهید اسلامیان، از همین رو ازدواج ما به شکل سنتی انجام شد. البته ابتدا قصد ازدواج نداشتم اما به محض دیدن چهره نورانی و متانت آقاسعید شیفته او شدم و رضایت خود را اعلام کردم.
وی گفت: در مراسم خواستگاری، آقا سعید از خوردن و آشامیدن خودداری کرد و این رفتار در ذهنم سؤال ایجاد کرد که چرا چیزی از پذیراییها میل نمیکند که در همین زمان خواهرش برایم توضیح داد، آقا سعید همیشه روزهای دوشنبه و پنجشنبه روزه میگیرد و امروز هم روزه است، این شدت اخلاص و پاکی مرا به آقا سعید دلبستهتر میکرد.
ترابی بااشاره به اینکه قبل و بعد از ازدواج، بارها از شهادتش سخن میگفت و مرا برای روزهای تنهایی آماده میکرد، یادآور شد: بعد از ازدواج تازه فهمیدم همسرم اهل زمین نیست از این رو خودم را برای روزهای تنهایی و غربت آماده کردم.
وی با تاکید بر اینکه بدون اغراق شهید اسلامیان در پرورش فکریام نقش اساسی داشت، خاطرنشان کرد: بیش از آنکه سخن بگوید اهل عمل بود و اگر از موضوعی ناراحت میشد هرگز بیان نمیکرد و تنها از سکوتش متوجه ناراحتی وی میشدم.
همسر شهید اسلامیان گفت: ثمره این ازدواج دو فرزند پسر است، بارها به صورت زبانی و هم در وصیت نامه تاکید داشت درس ولایتمداری را به فرزندانمان بیاموزم و راه بندگی را به آنها نشان دهم.
وی شهید اسلامیان را شخصیتی انقلابی قبل از پیروزی انقلاب اسلامی عنوان کرد و افزود: قبل از انقلاب به همراه برادرش فعالیتهای سیاسی داشت و توسط نیروهای ساواک شناسایی شده بود، جالب آنکه مجسمه شاه در همدان توسط شهید اسلامیان و جمعی از دوستانش به پایین کشیده شد.
ترابی ادامه داد: با شروع جنگ تحمیلی و آغاز تجاوزگری دشمن علیه رزمندگان اسلام، همسرم در جبهه و دوشادوش برادران دینی با شجاعتی وصفناشدنی از انقلاب و نظام اسلامی دفاع کرد.
وی خاطرنشان کرد: خطر برایش بیمعنا بود و همیشه در سختی پیشقدم بود و در جنگ با تجزیهطلبان و آشوبگران تجربه خاصی داشت. از این رو از همان ابتدا که شهر پاوه شلوغ شد در کنار شهید چمران به عنوان بسیجی حضور یافت.
ترابی با اشاره به اینکه همسر شهیدش بارها و بارها در عملیاتهای مختلف توسط دشمن بعثی زخمی شد، عنوان کرد: با وجود آنکه دکترش وی را از رفتن به منطقه منع کرده بود اما دلش طاقت ماندن و دوری از دوستانش را نداشت بنابراین همیشه قبل از به دست آوردن سلامتی کامل، در جبهه حضور داشت.
وی شهید اسلامیان را معلمی اخلاق مدار معرفی کرد و گفت: زمانی که از ناحیه پا زخمی و در بیمارستان بستری شده بود برای پرستاران درس اخلاق دائر کرد و به آنها نکات اخلاقی میگفت.
همسر شهید اسلامیان خاطرنشان کرد: در انجام فرمان امام خمینی(ره) سر از پا نمیشناخت و با وجود علاقهای که به خانواده داشت اما پیروی از ولایت و حفظ اسلام از هر چیزی برایش مهمتر بود.
وی تاکید کرد: در دورههای مختلف، پستهای متعددی به ایشان پیشنهاد شد اما در هر شرایطی برایش پیروزی در جنگ و حضور در جبهه اولویت داشت.
ترابی ادامه داد: در زمان جنگ، صدام برای سرش جایزه تعیین کرده بود زیرا میدانست که همسرم گنجینه اطلاعات است و چه توانمندیهایی دارد.
وی خاطرنشان کرد: بالاخره آقا سعید پس از سالها مجاهدت در راه خدا و خدمت به انقلاب اسلامی در تاریخ 17 دی ماه 1367 در حین انجام ماموریت به شهادت رسید و نام و یادش تا ابد جاودانه شد.
همسر شهید اسلامیان با بیان اینکه آقا سعید در زمان حیاتش همواره به من لطف داشت و مرا خانم معلم خطاب میکرد افزود: پس از شهادتش هنوز هم حضورش را در کنارم احساس میکنم و ارتباط عجیبی بین ما وجود دارد.
وی به ذکر خاطرهای پرداخت و گفت: یک بار که خسته از مدرسه به خانه بازگشتم به عکسش که به دیوار خانه آویزان بود نگاه کردم و تنها در دلم گفتم، آخه چرا اینقدر زود رفتی و مرا تنها گذاشتی؟ فردا صبح زود یکی از همسایگان در منزل را زد و جعبه شیرینی را به دستم داد، با تعجب پرسیدم انشاءالله خیره؟ و خانم همسایه بیدرنگ ماجرای خوابش را برایم بازگو کرد.
ترابی ادامه داد: آقا سعید در خواب به خانم همسایه گفته بود این جعبه شیرینی را به همسرم بده و بهش بگو از این به بعد من بهش سر میزنم. همان جا متوجه درد و دل دیروزم شدم و فهمیدم شهید اسلامیان به جبران خستگی روز گذشتهام به خواب این خانم همسایه رفته و خواسته به من بفهماند که «من به یادت هستم و تنهایت نمیگذارم».
همسر شهید اسلامیان با بیان اینکه اسلام واقعی را شهدا درک کردند خاطرنشان کرد: عدهای دانسته و یا ندانسته گمان میکنند خانوادههای شهدا در رفاه کامل هستند اما اینگونه نیست و انتظار داریم که مردم واقعیتها را درک کرده و بدانند که شهدا به خاطر خدا و دفاع از اسلام جان خود را فدا کردند تا اسلام پابرجا باشد و خانوادههای شهدا هیچ طلبی از انقلاب ندارند.
وی در بخش دیگری از سخنانش با اظهار گلایه از عملکرد نادرست برخی مدیران و مسئولان کشور، گفت: نباید با حیف و میل کردن بیتالمال حق ضعیفان پایمال شود که با این کار، خون شهدا را پایمال کردهایم!
همسر شهید اسلامیان با اظهار تاسف از اینکه بروز اختلاسها و دست درازی به بیتالمال اعتماد بین مردم و مسئولان را از بین میبرد ابراز داشت: خوشبختانه مردم پای عهد خود ایستاده و از آرمانهای اسلام و انقلاب دفاع میکنند اما باید به شدت با اینگونه عادتهای زشت و خارج از شرع و عرف برخی از مسئولان مبارزه کرد تا امید در دل مردم زنده شود.
ترابی تامل در وصیت نامه شهدا را راه نجات انسان از تنگناها عنوان کرد و افزود: رفتار نادرست برخی از افراد، ربطی به اسلام ندارد از این رو راه صحیح را شهیدانی چون حججی و فهمیده پیمودند و هرگز تسلیم دشمن و هوای نفس نشدند و تا آخر بر عهدشان پایبند بودند.
وی تصریح کرد: همنشینی با شهدا را افتخار میدانم و امید است با تاسی از این عزیزان بتوانیم ادامهدهنده راه و رسم شهدا باشیم.
همیشه نفر اول خط مقدم بود
همرزم شهید اسلامیان گفت: دوستیام با سعید به روزهای قبل از انقلاب باز میگردد، دقیقاً روزهایی که برادر من و سعید توسط نیروهای ساواکی دستگیر و زندانی شده بودند و حضور ما در زندان برای ملاقات، زمینه را برای آشنایی بیشتر فراهم میکرد.
سردار مهدی روحانی افزود: بعد از پیروزی انقلاب و آغاز جنگ تحمیلی، اکثر اوقات در جبهه با هم بودیم و بودن در کنارش برایم بهترین لحظات به حساب میآمد.
وی آرمانگرایی، صبوری و خستگی ناپذیری را از ویژگیهای شهید اسلامیان عنوان کرد و گفت: بر تلاوت آیه (إِنَّ الَّذِینَ قَالُوا رَبُّنَا الله ثُمَّ اسْتَقَامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَیْهِمُ الْمَلَائِکَهًْ أَلَّا تَخَافُوا وَلَا تَحْزَنُوا وَأَبْشِرُوا بِالْجَنَّهًِْ الَّتِی کُنتُمْ تُوعَدُونَ ) استمرار فراوان داشت.
همرزم شهید اسلامیان با اشاره به اینکه دفاع مقدس هنر جوانمردی رزمندگان اسلام را به تمام دنیا نشان داد افزود: هرگز کسی با شعار دادن نمیتواند قلهها را فتح کند و در این راه شهید اسلامیان و هزاران شهید دیگر با مجاهدت و پیکار در صف مقدم توانستند عزت نام اسلام و ایران را حفظ کنند.
وی یادآور شد: بدون اغراق سعید مرد پایداری و استقامت بود و تا آخرین لحظه علیرغم فشار دشمن با شجاعت و جوانمردی از آرمانهای اسلام ونظام دفاع کرد به طوری که پس از گذشت 35 سال از جنگ تحمیلی هنوز هم نام و یاد شهید اسلامیان در دلها زنده است.
روحانی ادامه داد: در دوران جنگ و با توجه به مجروحیتهای متعدد بارها پزشکان او را تا به دست آوردن سلامتی کامل از رفتن به جبهه منع کرده بودند اما سعید با آنکه عذر شرعی داشت همیشه نفر اول، در خط مقدم جبهه بود و آرزویش زیارت حرم امام حسین(ع) بود.
همرزم شهید اسلامیان با بیان اینکه محور انقلاب ولایت است گفت: شهدا در ولایت ذوب شده بودند و خود را دلباخته و دلسوخته ولایت میدانستند از این رو تبعیت محض شهدا از ولایت، آنها را به اوج رساند.
وی اخلاص و یکرنگی را رمز ماندگاری شهدا عنوان کرد و افزود: تمام عمل و رفتار شهدا برای رضای حق بود و در این راه شهیدانی چون آقا سعید تنها رضایت «الله» برایشان معنا داشت.
روحانی با متفاوت خواندن جنگ تحمیلی با سایر جنگهای دنیا، گفت: رزمندگان اسلام با دست خالی اما با دلی سرشار از توکل به میدان مبارزه آمدند و شیوه آنها عاشقانه و عاشورایی جنگیدن با جهان کفر بود و پاسداری از ارزشها و آرمانها برایشان امری مهم و اساسی تلقی میشد.
وی با اشاره به اینکه دشمن و کوتهنظران بدانند که هرگز نام و یاد شهدا از دیده و ذهنها پاک نمیشود یادآور شد: هنوز هم راه شهادت برای بندگان مخلص باز است و امید است در این مسیر پر پیچ وخم، شهادت روزیمان شود.
شناخت عمیق از منافقین
در ادامه سراغ باقر سیلواری همرزم دیگر شهید اسلامیان رفتیم، وی درخصوص آشناییاش با شهید اسلامیان گفت: آشنایی ما با سعید از طریق دیگر برادر شهیدش(پرویز) که قبل از انقلاب با یکدیگر همکلاس بودیم شکل گرفت و این دوستی تا زمان شهادت سعید ادامه و ماندگار شد.
باقر سیلواری با بیان اینکه تمام اوقات فراغتم را با سعید و برادرش میگذراندم افزود: با یکدیگر به باشگاه میرفتیم و در راهپیماییها علیه حکومت فاسد شاه شعار میدادیم. هر چه شناخت من به وی وخانوادهاش بیشتر میشد این پیوند محکمتر و عمیقتر جلوه میکرد.
وی تاکید کرد: سعید و سایر برادرانش در خانوادهای مذهبی رشد کرده بودند به طوری که نماز و روزه هیچ یک قضا نمیشد، از همین رو قبل از انقلاب و بعد از گذشت مدتی از دوستیمان، متوجه شدم برادر بزرگتر آقا سعید، به نام «مسعود» به دلیل فعالیتهای سیاسی در زندان است.
همرزم شهید اسلامیان خاطرنشان کرد: شهیدان سعید و پرویز اسلامیان به عنوان موسسین دادگاه انقلاب بودند و با آنکه نظامی نبودند اما به محض شروع جنگ تحمیلی، داوطلبانه در میدان مبارزه با دشمن آماده شده و لباس رزم بر تن کردند.
وی شجاعت، سختکوشی و داشتن چهره شاداب را از ویژگیهای بارز شهید اسلامیان عنوان کرد و گفت: در سختترین شرایط هرگز چهره ایشان ناراحت و غمگین نبود و در هر زمان بر خدا توکل داشت.
سیلواری با تاکید بر اینکه حساسیت بالایی نسبت به مصرف بیتالمال داشت و از اموال به خوبی مراقبت میکرد خاطرنشان کرد: شناخت کاملی نسبت به جریانهای انحرافی از جمله منافقین، تودهای و... داشت و آنها را مزدوران خارجی میدانست که دنیا و آخرتشان را تباه کردهاند.
وی به ذکر خاطرهای پرداخت و ادامه داد: سال 57، قبل از پیروزی انقلاب به همراه تعدادی از دوستان و سعید اسلامیان در میدان باباطاهر تجمع کرده بودیم، عدهای از میان جمعیت پلاکاردی در دست داشتند که مشخص نبود از طرف چه سازمان و ارگانی است. سعید با حساسیت موضوع را زیر نظر داشت و پس از چند دقیقه رو به ما کرد و گفت، این پلاکارد باید به هر طریق ممکن از میان جمعیت جمعآوری شود. دلیلش را که جویا شدیم پاسخ داد، این شعارها منتسب به منافقین و گروههای التقاطی است از این رو با تلاش و همکاری دوستان تمام پلاکاردها و دست نوشتههای گروههای منحرف از میان شرکتکنندگان در راهپیمایی جمعآوری شد.
همرزم شهید اسلامیان اظهار داشت: رابطهام با سعید تا سال 61 بیشتر دوام نیاورد و من در مهر ماه 61، منطقه قصر شیرین اسیر شدم و این اسارت مرا از دوستانی چون شهید اسلامیان جدا کرد هر چند که قلبم در هر شرایطی با او بود.
وی خاطرنشان کرد: بعد از 6 ماه اسارت و بیخبری از خانواده و دوستانم، شرایطم را با ارسال نامهای به خانواده توضیح دادم و همین بهانهای شد تا سعید مرا از وضعیت جنگ و دوستان آگاه کند، برایم به شکل رمزی نامه مینوشت و مرا از پیروزی رزمندگان در عملیاتهای مختلف، شهادت و جانبازی دوستانم آگاه میساخت.
سیلواری با اشاره به اینکه سعید همیشه و در هر شرایطی آرزوی شهادت را از خدا طلب میکرد ادامه داد: در نهایت دی ماه 67 جام شهادت را نوشید و ما را تا ابد در حسرت دیدارش تنها باقی گذاشت.
وی خاطرنشان کرد: شهدا به وظیفه خود به درستی عمل کردند و امروز این تکلیف بر دوش ما گذاشته شده تا از اسلام و آرمانهای انقلاب جانانه دفاع کنیم و اجازه دخالت در امور را به بیگانگان ندهیم تا این وحدت و همبستگی تضعیف شود.
همرزم شهید اسلامیان با تاکید بر اینکه از ابتدای خلقت اختلاف بین حق و باطل بوده و تاکنون ادامه دارد افزود: باید به اتفاقاتی که توسط دشمن خارجی طراحی و به دست منافقین داخلی اجرا میشود توجه کنیم و برای خنثی کردن این توطئهها گوش به فرمان ولی فقیه باشیم.
وی پیروی از دستورات ولی فقیه را رمز پیروزی و نجات کشور از مشکلات عنوان کرد و گفت: عدم پیروی از دستورات ولی فقیه موجب زاویه گرفتن از انقلاب و نظام میشود و امید است در امتحان بزرگ همه سربلند باشیم.
شهادت، حد نهایی انسانیت است
در پایان بخشی از وصیت نامه شهید اسلامیان که حاوی نکات ارزشمندی است میآوریم:
(بِسمَ رَبّ الشّهداء و الصّدّیقین و الصّالحین و به نستعین إنما المومنونَ الَّذینَ أمَنوا بِاللهِ وَ رَسولِهِ ثُمَّ لَم یَرتابوا وَ جاهَدوا بِأموالِهِم و أنُفسِهِم فِی سبیلِ الله أولئِکَ هُمُ الصّادقون: منحصراً مومنان آن کسانی هستند که به خدا و رسول او ایمان آوردند و بعداً هیچگاه ریبی به دل راه ندادند و در راه خدا با مال و جانشان جهاد کردند).
خداوندا، اکنون که تنها با تو سخن میگویم تو را شاهد میگیرم، عزیزترین و بهترین چیزی که به من دادی جانم است و چیزی بهتر از آن ندارم. پس آن را در راه تو و برای رضای تو هدیه میکنم.
پروردگارا من این راه را با آگاهی کامل انتخاب کردم و شهادت سعادتی بس بزرگ میدانم زیرا شهادت حد نهایی تکامل یک انسان است زیرا در این مرحله انسان به هوای نفس خود پاسخ نمیدهد و غالب بر آن است و دنیا در نظرش پست و ناچیز میشود و حال آنکه نمیتواند در این دنیا بماند و آن را زندانی برای خود میداند.
بر ماست که این نهال نوشکفته(انقلاب اسلامی) را با خون خود به ثمر برسانیم و این تکلیف بر دوش ما گذاشته شده است. پیامی برای شما که باید این نهال را تا آخر به ثمر برسانید دارم و آن پیام این است: «أطیعُوا الله وَ أطیعُوا الرّسولِ وَ أولِی الأمرِ منکم»
اطاعت کنید خداوند را و اطاعت کنید از رسول و اطاعت کنید از صاحبان امر که در نبودن رسول به جای آنان هستند.
اطاعت از امام این مرجع تقلید شیعیان جهان یک امر و قانون الهی است که بر دوش ما و شما نهاده شده است. این ولی فقیه است که دست جنایتکاران غرب و شرق را از این مملکت بریده است و صلاح این امت اسلامی را میخواهد و ما نیز باید او را یاری کنیم.
پدر عزیزم در راه خدا اسماعیلهای خود را آماده کن. مبادا بعد از شهادتم، غمی بر چهره مردانهات بنشیند و بدان که شهادت یکی از اعضای خانواده باعث سربلندی و عزت شرف خانواده و اسلام میشود.
برادران و هم سنگرانم به جهانخواران شرق و غرب بگویید که اگر خانه و کاشانهام را به آتش بکشید اگر گلولههای شما قلبم را پاره پاره کند آرزوی شنیدن یک کلمه ضعف و زبونی را به گور خواهید برد و اگر پیکرم را زنده زنده پاره کنید و پارههای تنم را به آتش بسوزانید اگر خاکسترم را به دریا بریزید از دل امواج دریا صدایم را خواهید شنید که فریاد میزنم «اسلام پیروز است».