بزرگنمایی:
شهید ناصر اعظمیمنش در وصیتنامه خود آورده است: معبودم! شهادت همان انتهاى عشق به تو است، بنابراین با قلبى آکنده و مملو از شور و هیجان براى مبارزه با کفار، امپریالیسم آمریکا، امپریالیسم شرق عازم به جبهههاى جنگ مىشوم.
به گزارش خبرگزاری همدان، «شهید»؛ شاهد شهود عرفانی شد و نقش هرچه خوبی را در چهارفصل گیتی نمایان کرد و چشم ستارگان آسمان را روشن، ققنوس هشت جنت که هفت آسمان را مجذوب خود کرده است، همان عاشقی که در وادی مقدس عاشقی، پر پرواز گشود و فرشتگان را نوازشگر روح نابش کرد.
میخواهیم هر روز را با نامی و یادی از این ستارهها، شب کنیم و کار را با تبرک و مدد از این عارفان عاشق آغاز؛ باشد که ادای دینی باشد بر آن همه رشادت، شهامت، مجاهدت و شجاعت... «برگ سبزی، تحفه درویش»، «تا چه قبول افتد و چه در نظر آید».
تبرک لحظاتمان با شهید ناصر اعظمیمنش
شهید ناصر اعظمیمنش در تاریخ نهم مردادماه سال 28 در همدان به دنیا آمد. وی در درگیرى مستقیم با دشمن بعثی در جبهه به شهادت رسید.
آنچه میخوانیم بخشی از وصیتنامه شهید است:
بسم الله الرحمن الرحیم
هل من ناصر ینصرنى
عشق به الله عشق به انبیاء و پیامبران بر حق تاریخ و عشق به امامان و بالاخره عشق به اسلام و عشق به جمهورى اسلامى و امام خمینى در لحظات سنگین تاریخ من را پروانهوار مجبور مىکند که به معبودم برسم.
معبودم! شهادت همان انتهاى عشق به توست، بنابراین با قلبى آکنده و مملو از شور و هیجان براى مبارزه با کفار، امپریالیسم آمریکا، امپریالیسم شرق عازم به جبهههاى جنگ مىشوم؛ باشد که حرکت من که یک دبیر در دبیرستانهاى زابل هستم محرکى باشد براى سایر برادران فرهنگى در منطقه سیستان چون در دوره طاغوت هیچ منطقهاى در ایران به اندازه سیستان و بلوچستان استثمار و استعمار نشده بنابراین وظیفه قشر فرهنگى است که در این لحظات که جمهورى اسلامى ایران گرفتار جنگ با امپریالیسم و نوکرش عراق است هر چه بیشتر توده مردم را آگاهتر بکنند و این آگاهى جزء با حرکتهاى اسلامى و انقلابى یعنى با رفتن به جبههها و جنگیدن با کفار و بعثیون عراقى غیرممکن است.
وصیت اصلى من این است که هر چه بیشتر قشر فرهنگى به جبههها بروند تا باشد که این منطقه مانند سایر مناطق دیگر ایران اسلامى هر چه بیشتر به اسلام و انقلاب اسلامى آگاهى بیشتر به دست بیاورند.