به گزارش همدان خبر، ساز به ابزار نواختن موسیقیگفته میشود و احتمالاً قدیمیترین وسیله تولید موسیقی صدای انسانی بوده و بعد از آن شاید انواع سازهای کوبهایو پس از آن سازهای بادیقدمت بیشتری دارند؛ نی یا نی هفت بند از سازهای بادیایرانی است و از دسته سازهای بدون زبانهاست که با توجه به قدمت و پیشینه این ساز محبوبیت بسیاری نزد ایرانیان داشته و از دیرباز نی نوازان بزرگی در این حوزه موسیقی فعالیت داشتهاند.
اما از آنجا که کمتر به این ساز قدیمی و سنتی ایرانی پرداخه میشود بر آن شدیم تا در یادداشتی به این ساز موسیقی بپردازیم و دکتر بیتا رضائی عضو هیأت علمی دانشگاه پیام نور همدان در این خصوص اظهار کرد:
قرن هفتم در تقسیمبندی دورهای سبک شناسی نظم، جزو سبک عراقی محسوب میشود، که محدوده اوایل قرن هفتم تا اوایل قرن دهم هجری را در بر میگیرد، این سبک، همانند سبکهای خراسانی، بینابین، هندی و بازگشت، مختصات خاص خود را در سه سطح زبانی، ادبی و فکری دارد.
مبحث عرفان، یکی از مباحث مهم و قابل توجه در سطح فکری این دوره است؛ عرفان به معنی شناخت و در اصطلاح، معرفت قلبی است و یک مکتب فکری برای شناخت حق و حقیقت است که از راه اشراق و کشف و شهود حاصل می شود، تلاش عارف حقیقی در سیر و سلوک، همیشه بر این بوده تا با صفای باطنی، جان و دل خویش را آماده شناخت حقیقت سازد.
فریدالدین عطار نیشابوری، مولانا جلالالدین محمد بلخی رومی، سعدی و فخرالدین عراقی همدانی از جمله شاعران برجستهای هستند که آثار ایشان گویای توجه خاص به این جنبه از سطح فکری است؛ عطار با آثاری چون منطقالطیر و تذکرهالاولیا، مولوی با مثنوی معنوی و دیوان شمس، سعدی و عراقی با کلیات.
موسیقی، به عنوان هنری متعالی که با روح و جان بشر در ارتباط است، همواره پیوندی عمیق و دیرینه با ادبیات و عرفان داشته و به زیباترین شکل ممکن به بیان احساسات بشری میپردازد، به قول شوپنهاور «موسیقی دنیای مجهول را برای بشر آشکار و ملکوتی را که عقل به درک آن قادر نیست، پدیدار میسازد».
در بین سازهای شناخته شده «نی» در موسیقی به عنوان ساز عرفانی شناخته میشود؛ با نی، تمام زوایای پنهان درون آدمی را میتوان بازگو کرد، نی سازی است که بی واسطه حکایتگر درون و جان است زیرا نفسی که از عمق جان برآید بر جان هم مینشیند.
این ساز که از گیاه نی ساخته میشود، به سبب شکل ظاهری «هفت بند» هم نامیده شده و متشکل از یک لوله استوانهای است که سراسر طول آن را هفت بند و 6 گره تشکیل میدهد.
مولوی و نی
در فرهنگهای مختلف از تقدس این گیاه سخن رفته است؛ اعتقاد به تأثیر جادویی نی بر جان تا اندازه بوده که مصریان در کنار اجساد مومیایی این گیاه را دفن می کردند.
نی در نزد هندوان نیز مقدس است و گویند ساز خدایان است؛ در افریقا هم برای ارتباط با ارواح، نیایش، بارش باران و شفای بیماران از این ساز استفاده میکردند، از طرفی نی همواره مورد توجه عرفا و شاعران بوده است و مولانا هم از بین تمام سازها نگاه خاص و ویژه ای به «نی» دارد.
هنرمندی مانند مولانا که هم شاعری چیره دست و هم عارفی وارسته است با درک و شهود باطنی، آثاری درخور و برجسته چون مثنوی و دیوان شمس را خلق کرده است و به سبب آشنایی با موسیقی و تأثیر این امر بر سرودههایش، مخاطب و شنونده را متوجه زیبایی ظاهری و ساختار کلامی خود میکند و موجب میشود تا با محتوای این آثار ارتباط معنوی برقرار کند.
این شاعر و عارف قرن هفتم هجری با توجه به سابقه آشنایی با موسیقی، چه به لحاظ نظری و چه از حیث عملی از انواع سازها و اصطلاحات موسیقی در مثنوی و دیوان شمس خود نام برده است، سازهایی چون دف، نی (نای)، رباب، چنگ، تار، قانون، عود، بربط، تنبور و... و اصطلاحاتی چون، مغنی، طرب، سپاهان، عراق، نوا، طرب، بانگ، زخمه، الحان اغانی، مطرب غزل، ناله، ترانه، آواز زیر و بم، پرده عشاقی، پرده، لحن موسیقار، مثنوی و...
مثنوی او اثری عرفانی-تعلیمی است که شامل 26 هزار بیت در 6 دفتر است. «نینامه» عنوانی است که به 18 بیت نخست دفتر اول مثنوی داده شده است؛ دکتر زرین کوب در ابتدا و انتهای جلد نخست کتاب «سرّ نی» خود تمام مثنوی را شرح و تفصیلی برای 18 بیت نینامه میداند.
به نوعی میتوان گفت نینامه عصاره و چکیده 6 دفتر مثنوی است؛ آغاز دفتر اول مثنوی نیز حکایت و شکایت روح سالک عارف را در غربتکده دنیای حسی از زبان نی نقل میکند.
بشنو از نی چون شکایت میکند از جداییها حکایت میکند
در فرهنگ تعبیرات عرفانی، نیستان یا نی زار که مأمن و خاستگاه نی است به "جهان اصل" تعبیر شده است:
کز نیستان تا مرا ببریدهاند در نفیرم مرد و زن نالیدهاند
نی نماد عارفی است که از خداوند دور افتاده و خواهان وصال به معشوق حقیقی خویش است، همچنین نی در عرفان نشانه روح جدا افتاده از اصل الهی خویش است که همواره ناله سر میدهد و آرزومند بازگشت به اصل و مبدأ خویش است.
سینه خواهم شرحه شرحه از فراق تا بگویم شرح درد اشتیاق
هر کسی کو دور ماند از اصل خویش باز جوید روزگار وصل خویش
این ساز عارفان از عمق جان سخن میگوید و لاجرم بر جان نیز مینشیند؛ آنجا که مولوی از عشق دم میزند حرف دل خویش را از زبان نی بیان میکند به عبارتی، نی خود مولاناست:
آتش عشقست کاندر نی فتاد جوشش عشقست کاندر می فتاد
نی را بهترین همدمی میداند که همصحبتی با او میتواند مرحمی بر درد هجران او باشد زیرا نی همانند او از نیستان خویش جدا شده و ناله سر میدهد.
نی حریف هرکه از یاری برید پردههااش پردههای ما درید
همچو نی زهری و تریاقی که دید همچو نی دمساز و مشتاقی که دید
نی حکایتگر با تجربهای است که قصههای دردناکی از فراق را بازگو میکند
نی حدیث راه پر خون میکند قصههای عشق مجنون میکند
در پایان نی نامه مولانا سکوت اختیار میکند بدین سبب که ممکن است حال او را هر کسی درک نکند:
در نیابد حال پخته هیچ خام پس سخن کوتاه باید والسلام
زیرا اگر همچون نی لب به سخن گشاید، رازهایی مگویی فاش میشود که ظرف وجودی هرکسی یارای درک و دریافت آن را ندارد به همین سبب است که مثنوی را در قالب داستانهایی سروده و حرف دل خویش در بطن داستانها نهفته است.
با لب دمساز خود گر جفتمی همچو نی من گفتنیها گفتمی
سخن پایانی؛
این گیاه مرموز و شگفتی ساز و این ساز جان، یاری خوش نغمه است که هم سالک و نوآموز و هم پیر و انسان کامل را برای رسیدن به معشوق حقیقی در مسیر عشق همراهی میکند.
انتهای پیام/
http://hamadankhabar.ir/fa/News/5960/«نی»-ساز-جانبازگویی-زوایای-پنهان-درون-آدمی-با-«نی»